بچه های کلاس ما که در رشته علوم تجربی درس می خواندیم موقع درس ریاضیات و مثلثات می پرسیدند که « نمی فهمیم که سینوس فلان درجه به چه درد می خوره؟» و اصلا حالیمان نمی شد که لوگاریتم به چه کارمون خواهد آمد.
درس های دیگه هم بود. عربی . وای عجب درس بی خودی . نه معلم بلد بود عربی صحبت کنه و نه ما هیچوقت به فکر عربی گپ زدن می افتادیم. و نمی دانستیم که عربی دیگه به چه کارمون می یاد ؟ اگه راستش را بخواهید راجع به درس زبان اینگلیسی هم همین فکر را می کردیم. آموزگاران ما که به ما درس زبان یاد می دادند خدا وکیلی سواد درست و حسابی نداشتند و نمی توانستند خوب مقاله ای به زبان خارجی بخوانند. هر چند بعضی آموزگار پیدا می شد که واقعا متفاوت بودند. همه می پرسیدند آخه اینگلیسی چه درس مزخرفی است که ما بدبخت ها باید بخوانیم؟
خیلی ها راجع به شیمی و کاربرد آن سوال ها داشتند و راجع به خواندن تاریخ که همه ناراضی بودند. من شخصا، کاربردی در خیلی از درس ها نمی دیدم ، فقط عشق به بعضی درس ها بود که موجب می شد که درس ها با علاقه خوانده شود. البته موضوع نمره گرفتن هم بسیار مهم بود.
امروزه هم می بینم همین سوالات بین دانش آموزها مطرح است. نوید-پسرم- همیشه از من می پرسه آخه قوانین برابری مثلت به چه درد می خوره؟ یا فیبوناچی اصلا به چه کار خواهد آمد؟ حالا نه این که خودش عاشق تاریخ هست راجع به کاربرد اون چیزی نمی گه . از خواندنش لذت می بره پس دنبال دلیل مفید بودنش نیست.
تو دوره ما مدارس همه شان دولتی بودند. اصلا اسم مدرسه غیر انتفاعی به گوش مان نخورده بود – انگار همه مدرسه ها انتفاعی !! بودند- نه آزمایشگاهی داشتیم و نه کارگاهی. شاید به نظر می آمد که سوال در مورد بی ارزشی بعضی درس ها به همین دلایل باشه. اما امروزه به دلایل حضور مدارس خوب !! و غیر انتفاعی آیا این سوال ها مطرح نیست؟ آیا فقط نوید اینطور سوال می کنه؟ بچه های شما راجع به مفید بودن درس ها ایمان یافته اند و ….؟
مدرسه نوید مدرسه بسیار خوبی است . علامه حلی ، غالب آموزگارانش ، دانش آموخته همان مدرسه هستند . هم به بچه ها علاقه مند هستند و هم با اشتیاق درس می دهند. اما انگار این سوال که « فلان درس به چه درد می خوره » تو دانش آموزان این مدرسه هم هست. فکر می کنم موضوع اصلا ربطی به مدرسه نداره. موضوع اینه که چه طور می شه درس داد و اشتیاق مطالعه درس را به دانش آموز منتقل کرد.
من خودم تا مدت ها نمی فهمیدم تاریخ به چه کار می یاد. علاقه ای به جنگ ها و لشکر کشی ها نداشتم. نمی خواستم بدانم چنگیز چرا به ایران حمله کرد و چی شد که آلب ارسلان فلان بلا سرش آمد. اما دوره دانشجویی استادی داشتم که منو به تاریخ علاقه مند کرد. قبل از هر درسی- طب داخلی- راجع به تاریخ علم خلاصه ای می گفت. مبحث تاریخ برای من زنده شد و شد یک درس مهم. بعد هم با خواندن کتاب تاریخ تمدن ویل دورانت فهمیدم که درس تاریخ چقدر دل نشین و خوش است و من شدم یکی از عاشقان تاریخ. وقتی مبحث خشک و بی روح تاریخ با دست توانای مدرس تاریخ به جغرافی و ادبیات و علم و عشق و …. پیوند می خوره – کتاب تاریخ تمدن- تاریخ از خشکی و چقری بیرون می یاد و نرم و لطیف می شه.
تو دوره کار موقعیتی پیش آمد ، ساختمانی ساخته شده بود و می خواستیم آسانسور معلولین را حذف کنیم و یه سطح شیبدار برای عبور ویلچر – رمپ معلولین- بگذاریم. با توجه به طول حیاط و ارتفاع پله ها و مقدار مجاز شیب رمپ فهمیدم که از دانش مثلثات می شه به خوبی در این مورد استفاده کرد.
اعداد فیبوناچی را من از نوید یاد گرفتم – ما که علوم تجربی خواندیم این جور جنگولک بازی نداشتیم- بعهد ها فهمیدم که توی تحلیل قیمت ها در بورس از این اعداد چه استفاده ها نمی کنند.
خلاصه اینکه متوجه شدم که علت دوست داشتن و یا نداشتن درسی توسط دانش آموز به نکات متفاوتی بستگی داره. به علاقه دانش آموز به آموزگار، به درک و فهم دانش آموز ، بهره هوشی او و… ولی یکی از دلایل که در علاقه مندی دانش آموز مهم است دانستن کاربرد درس است. اگر آموزگاران کاربرد موضوعات درسی را به دانش آموزان بگویند ، اشتیاق به فراگیری دو چندان خواهد شد. باید راه های برای کاربردی کردن مطالب درسی پیدا کرد
باید با مطرح نمودن کاربرد های درست و صحیح علوم در زندگی و با مطرح کردن آنچه قابل لمس هست دانش آموز را مشتاق درس خاصی، کرد و پس از ایجاد اشتیاق موضوعات مشکل و حتی غیر کاربردی هم برای دانش آموز شیرین خواهد شد.
دلیلی که باعث شد این پست را بگذارم وبلاگ مشاوره مدرسه پسرم بود و خواندن نظرات دانش آموزان در مورد بعضی دروس و امتحانات . انگار داشتم حرف های دانش آموزهای هم کلاسی خودم – ۳۰ سال قبل- را می خواندم .
ابوالقاسم ابراهیمی
خواهشا دروس مدارس را کاربردی کنید الان یک فرد دیپلم ،پس از ۱۲ سال درس خواندن و زحمت کشیدن ، عملا هیچ کارِ کاربردی و به درد بخور و عملی ایی از دستش بر نمی آید که انجام دهد هم خود فرد تحصیل کرده بیکار است و هم به دلیل بی کاری نمی تواند تشکیل خانواده دهد و به تولید و رشد مملکت هم این ناتوانی در ایجاد شغل لطمه میزند و هم فرد بیکار ، احتمال کشیده شدنش به بزهکاری و مواد مخدر و فساد و… به خاطر ناتوانی از ایجاد کار و ناامیدی از آینده اش و تشکیل خانواده و … خیلی زیاد است … بزرگترین علت مشکلات اقتصادی و تولیدی و اعتیاد و قاچاق و… اینست که ۱۲ سال از بهترین دوران یادگیری و قدرت جوانی فرد در بحبوحه ی جوانی صرف آموزش چیزهایی در مدارس میشود که به هیچ عنوان نمیتوانند با آن کاری مثبت انجام دهند و عملا در دنیای واقعی به هیچ دردی نمی خورند… خواهشا در مدارس رشته های عملی و تخصصی و کاربردی و متنوع ایجاد نمایید تا هر فرد دیپلم ، در زمینه ایی عملی و کاربردی مثل کشاورزی ،صنعت ،تعمیرات ، خودرو ، تاسیسات،معماری،زبانهای خارجی،و… یک متخصص باشد دروس عمومی و خشک و بدرد نخور را لطفا حذف بفرمایید تا وقت جوانان بیهوده در مدارس تلف نشود
ممنون از شما
مطالب شما مفید بود اما
من هم مثل شما یک شهروند معمولی هستم
قانون گذار نیستم.
امیدوارم آنها که قانون گذار هستند این متن را بخوانند