پنج شنبه ۲ مرداد ۹۳ کلزیوم
مردان عاشق خونریزی اند. اگر زمان جنگ بود در آنجا از ریختن خون، عطش خود را فرو می نشانند و اگر جنگ نبود در میدان مبارزه خون می ریزند. کلزیوم محلی است برای مبارزه و خونریزی. استادیومی بزرگ که با هر ضربه شمشیر گلادیاتور ها، صدای هلهله و فریاد تماشا چیان به هوا برمی خواست. سازه ای بیضی شکل که هشت در ورودی دارد. کولوسئوم به معنی «جایگاه بزرگ » و در مرکز رم است . بزرگترین بنا از نوع خودش که گنجایش ۵۰ هزار نفر داشته است. اسیران و زندانیان محکوم به مرگ یا حیس ابد را به عنوان گلادیاتور برای جنگ با رزم آوران به میدان می فرستادند. کشته و زخمی فراوان بود. برای جمع کردن خون زخمی ها از شیوه ریختن شن نرم بر روی کف استفاده می کردند که خون به شن ها نفوذ کند تا مانع جنگ بعدی نشود.
فقط مبارزه آدم با آدم دیگران را خوشحال نمی کرد در نتیجه حیوانان بیچاره را هم به این میدان می آوردند. زیر میدان خالی بود و مکانی برای نگهداری حیوانان و گلادیاتور ها. اگر با دقت گوش به سنگ ها بسپاری صدای فریاد زخمی ها را می شنوی . فریاد شوق تماشاچیان را و آوای حزن انگیز مرگ . با چه عشق و نشاطی برای دیدن کشته شدن رزم آوران به این استادیوم می آمدند؟! آیا قرن های بعد سالن های فوتبال و مکان های مبارزه ورزش های رزمی ما هم به عنوان مکانی یاد می شود که انسانها با خشم و گاهی نفرت به هم ضربه می زدند؟ همانقدر که ما از دیدن این بنا لذت می بریم و از عمل مبارزه تا مرگ ناخشنودیم ،آیا آیندگان هم از این مبارزه ها ناخرسند خواهند بود؟
بعد از میدان مبارزه به سمت تاق نصرتی رفتیم که برای برنده جنگ ساخته شده بود. از آنجا پیاده به سمت موزه ی جنگ رفتیم. همه چیز با جنگ مرتبط است. ساختمانی با شکوه و زیبا با تندیس های دیدنی . داخلش هم موزه ای است که از جنگ می گوید.
از جنگ و خونریزی خسته ایم و به سمت آب نما یا فواره تروی یا چشمه عشاق رفتیم تا دست و روی از خونریزی بشوییم و دل به عشق بسپاریم. اما افسوس که اینجا شکست خوردیم. چشمه را مرمت می کردند. فقط قسمت پاینی از مجسمه ها را تماشا کردیم. دلمان می خواست در درون چشمه سکه بیندازیم تا بر اساس افسانه ها، رم ما را برای سال بعد طلب کند تا دوباره دیدارش کنیم. اینجا را ۱۹ سال پیش ازمیلاد مسیح برای آب گرفتن از چشمه ساختند . مجسمه های از انسان و اسب که آب رقص کنان از بالا بر روی آنها فرو می ریزد و به زمین می رسد. متاسفانه رقص آب را ندیدیم. از فواره، نا امید به سمت پانتون راهی شدیم، اما برای جبران تلخی شکست ،کام مان را با ژلاتو شیرین کردیم. بستنی مخصوص این ور که مزه اش خیلی با مزه بستنی میوه ای خودمان فرق ندارد. اما نامش که مسلما وسوسه انگیز است. معمولا هر کس این سوی می آید ژلاتو را مزه می کند. چه در رم چه در فلورانس.
یگانه معبد سرپا و قابل استفاده تاریخ که از دو هزار سال قبل تا کنون فعال است، سازه ای است استوانه ای که با گنبدی مدور که سوراخی نه متری در وسط آن دارد. هیچ راه نورگیر دیگری غیر از همان سوراخ آسمان وجود ندارد. اینجا معبد بوده و طبق رسومات در معبد آتش روشن بود و قربانی می سوخت. دود از سوراخ بالا می رفت و نور به داخل می تابید و شب هنگام نور مشعل و شمع روشنگر معبد بود و دودش برای زایران آزاری نداشت.
معبد همیشه معبد است. چه برای بت پرستیدن چه پرستش خدای یگانه. اگر قبلا اینجا بتکده بود روزگاری کلیسا شد و هر دو اثر بت پرستی و چند خدایی و آثار مسیحیت را در پانتون می توان یافت. در جلوی سازه ی استوانه مانند، رواقی مسطتیلی با ۲۴ ستون بلند هست که به نظر برخی دانایان این فن ، این دو ترکیب نا متجانس هستند اما به نظر من، ترکیب مسطتیل و استوانه، شکوه و عظمت بیشتری به بنا داده است.
ناهار و خرید هم از دیگر فعالیت های ماست که برای برخی خوش آیند و برخی ناخوش است. اما چه می شود کرد، خرید هم از جذابیت های سفر است.
باسلام وعرض ادب محضر دوست گرانمایه
سفرنامه شمارا خواندم وحس خوبی درمن ایجاد شد .
خواستم ازشما تشکر کرده باشم ازخداوند متعال سلامتی وتندرستی برای شما وخانواده محترم آرزومندم.
درود بر شما
سپاس فراوان از شما دوست گرامی
سلام و ارادت به حضور استاد ارجمند و گرامی .
با تشکر فراوان از همه توضیحات شما در قسمت اول .
قسمت دوم هم بسیار مفید بود .
من از تواصیف سفرتان که بسیار خوب و آموزنده است بسیار استفاده کردم .
برایتان موفقیت و سلامتی آرزومندم .
خوشحالم که سفرنامه برای شما کاربردی بوده است
سلام سفرنامه خوبی بود من ئر مورد کارت ایکوموس سوال داشتم که شنیدم برای ورود دیگه نیازی به صف ایستادن نیست درسته؟ و البته نتونستم لیست جاهایی رو که پوشش میده رو پیدا کنم شما این اطلاعات رو دارید
با درود به شما
برای اطلاعات بیشتر از ایکوموس می توانید از سایت ان استفاده کنید
http://www.iranicomos.org
با تشکر از سفر نامه جالب شما و اطلاعات مفید
جسارتا هزینه ی گندولا ها بین ۸۰ تا ۱۰۰ یورو به ازای هر قایق هست نه هر نفر …