با جستجو و معرفی دوستان به گروهی برخوردم که برنامه ی تور خارجی اجرا می کرد. با بررسی بیشتر متوجه شدم که کار خوب و جالبی ارایه می دهند. برنامه ای داشتند که در اواسط تیر ماه شروع می شد و تا ابتدای مرداد خاتمه می یافت . همه چیز برنامه ی گردشی عالی بود . پرواز تا استامبول و ورود به یونان بعد ایتالیا و فرانسه و اتریش و ….. و در انتها خروج از مجارستان.
همانطور که گفتم همه چیزش عالی بود و مورد پسند بچه ها مگر اینکه همه ی مسیر اروپا را با اتوبوس تردد می کردیم. بعد از شور با افراد خانواده نتیجه نهایی رفتن به این سفر بود. ارایه مدارک به آژانس مسافرتی و نوبت سفارت گرفتن و ایستادن در صف سفارت خودش داستانی است از نوع هفت خان رستم. اما هر چه بود با دو بار رفتن به دو سفارت خانه متفاوت و تغیر برنامه از اواسط تیر به اواخر همان ماه ، موفق شدیم ویزای بیست و چند روزه شینگن دریافت کنیم و بعد از آن کار ما بستن ساک بود.
برای سهولت حمل وسایل هر چهار نفر یک چمدان کوچک با خودمان برداشتیم و البته هر کدام یک کوله پشتی. سفر با پیاده روی و گاها کوهنوردی همراه است پس لوازم مربوطه هم برداشت شد. خوراکی از مهمترین لوازم هاست. اما باید بارهایمان را کنترل شده برداریم که با خرید های که قصد انجامش را داریم. اشکالی در حمل آنها نداشته باشیم. اگر چه اتوبوس همیشه همراه ماست.
پنج شنبه ۲۶ تیر ۹۳ پرواز و استامبول
سفر کردن مهارت می خواهد. دانش نیاز دارد و البته طاقت فراوان. گروه ما هم با دانش سفری را انتخاب کرده که ۲۴ روز را شامل می شود. زمانهای در اتوبوس می نشیم و در پیش رویمان راهپیمایی های می بینیم. اما همه این روش سفر را انتخاب کرده ایم. می دانم که سفر از زمان سوار شدن ماشین برای رفتن به فرودگاه شروع می شود. در فرودگاه برخی همسفران همدیگر را پیدا می کنند. آنها که پیش از این در سفارت همدیگر را دیده بودند و آنجا با هم آشنا شده اند، توی فرودگاه سلام و احوالپرسی می کنند.
هر کدام از همسفران، تنها یا گروهی ، کارت پرواز می گیریم و بار های خود را تحویل می دهیم و به سمت سالن ترانزیت حرکت می کنیم. تا از این سمت به آن سمت نروی نمی دانی که سفرت را شروع می کنی یا نه. همه خوشبختانه وارد سالن ترانزیت شدیم و از آنجا هم حواله های ارز را به اسکناس سیصد دلاری تا نخورده و تازه تبدیل کردیم . اسکناسهای که از بس نو و تازه بود ، حتی طرح دلار ها هم عوض شده – برخی به شوخی می گفتند « نکنه آن سمت مرز ما را به جرم داشتن دلار تقلبی بگیرند »
ساعت یازده و ده دقیقه آماده سوار شدن بودیم. آقای خدابحشی و خانم ملکی – زن و شوهر ی که تور را هدایت می کردند – تقریبا همه ی مسافران را دیده و می شناسند ، با افراد شوخی می کردند و دیگران را به هم معرفی می نمودند. شوخ طبعی و بزله گویی و سادگی مشخصات بارز این زن و شوهر است که همان ابتدا به چشم می آید. سبک و راحت لباس پوشیده اند، با کوله ای بر دوش انگار به سفری برای رفتن به یکی از کوه های ایران برنامه ربزی کرده اند. هواپیما به خوشی و سلامی بلند شد و آن سمت به زمین نشست. وقتی استامبول رسیدیم ساعت محلی دو صبح روز جمعه را نشان می داد. استامبول یک ساعت و نیم از تهران عقب تر است.
بعد از گرفتن بارهای مان از سالن فرودگاه خارج شده به سمت اتوبوس رفتیم. اتوبوس سه محوره . راننده ها را در سفارت دیده بودیم . هر دو خوشرو و مودب. زدن بار این همه مسافر در اتوبوس و نشستن در داخل آن خودش حکایتی است اما خلاصه اش این بود که همه سوار شدیم. در نگاه اول به نظر می آید که جمعت بانوان همسفر بیشتر از آقایان است. تا هتل رفتیم که شبی را در هتل روز کنیم. در هتل جاگیر شده بودیم که اذان صبح بیستمین روز رمضان را از مسجد استامبول شنیدم و به خواب رفتیم.
اصلا چرا به استامبول آمدیم و چرا زمینی ؟ سوالی که به ذهن همه ما خطور کرد. علت نامعلوم بودن دریافت ویزاست و اینکه معلوم نیست کدام کشور ویزا بدهد. اگر ورود هوایی باشد باید ورود و خروج به کشوری باشد که از آن ویزا دریافت کرده ایم اما مرز زمینی از این قانون مستسنی است. با ویزای شینگن هر کشوری می توانی از مرز زمین وارد کشورهای شینگن شوی. ترکیه هم با یونان و مجارستان هم مرز است. و از طرفی با توجه به پیمان رضا شاه و کمال آتاتورک ورود و خروج شهرورندان این دو کشور به مدت صد سال بدون روادید مجاز است. به همین دلیل ورود اولیه از استامبول است .
باسلام وعرض ادب محضر دوست گرانمایه
سفرنامه شمارا خواندم وحس خوبی درمن ایجاد شد .
خواستم ازشما تشکر کرده باشم ازخداوند متعال سلامتی وتندرستی برای شما وخانواده محترم آرزومندم.
درود بر شما
سپاس فراوان از شما دوست گرامی
سلام و ارادت به حضور استاد ارجمند و گرامی .
با تشکر فراوان از همه توضیحات شما در قسمت اول .
قسمت دوم هم بسیار مفید بود .
من از تواصیف سفرتان که بسیار خوب و آموزنده است بسیار استفاده کردم .
برایتان موفقیت و سلامتی آرزومندم .
خوشحالم که سفرنامه برای شما کاربردی بوده است
سلام سفرنامه خوبی بود من ئر مورد کارت ایکوموس سوال داشتم که شنیدم برای ورود دیگه نیازی به صف ایستادن نیست درسته؟ و البته نتونستم لیست جاهایی رو که پوشش میده رو پیدا کنم شما این اطلاعات رو دارید
با درود به شما
برای اطلاعات بیشتر از ایکوموس می توانید از سایت ان استفاده کنید
http://www.iranicomos.org
با تشکر از سفر نامه جالب شما و اطلاعات مفید
جسارتا هزینه ی گندولا ها بین ۸۰ تا ۱۰۰ یورو به ازای هر قایق هست نه هر نفر …