توسط یکی از دوستان وبلاگی به من معرفی شد که خیلی خوشم امد.
من که عاشق آشپزی هستم خیلی خوشم آمد. امیدوارم شما هم لذت ببرید.
توسط یکی از دوستان وبلاگی به من معرفی شد که خیلی خوشم امد.
من که عاشق آشپزی هستم خیلی خوشم آمد. امیدوارم شما هم لذت ببرید.
با خودش گفت :عجب شانسی. درست باید امروز این اتفاق بیفته؟! چرا برای من ؟! همه اش تقصیره داداشمه.
به پاهاش نگاه کرد و چشمش که به سیاهی جیر کفشش افتاد, بیشتر گریه اش گرفت. یک خط کج و معوج روی کفشش بود. پارگی به شکلی بود که هیچ جور نمی شد رفع و رجوع اش کرد. باید از خیر کفش می گذشت. از خیر کفش تازه
تازه خریده بودش. حال مادری را داشت که بچه اش را کشته باشند. نه, حال مادری را داشت که بچه اش را جلو روش مثله کرده باشند. خیلی حال بدی بود. برای بچه ای که ۱۳ سال سن داشت کمی سنگین بود.
با خودش فکر : اصلا چرا امروز این کفش را پوشیدم؟ اگر تا فردا صبر می کردم اینجور نمی شد.
بچه ی پول خرج کنی نبود. هفتگی هاش رو که از باباش می گرفت نگه می داشت. یک کمی از اون را برای خریدن حله و حوله خرج می کرد و الباقی را پس انداز می کرد. هر روز که با برادرش از مدرسه می آمدند بیرون, دم در گارگاه نباتی* سازی می ایستادند و یک انگشت پیچ از نباتی می خریدند و تا خانه لیس لیس زنان با اون حال می کردند. از بس شیرین بود کیف می کردند و خستگی مدرسه از تنشون می رفت. هر روز نوبت یکی از اونها بود.
با پول های که جمع می کرد برای خودش کتاب می خرید. اولین بار که رفته بود کتاب بخره. تابستان کلاس چهارم بود, مدرسه تمام شده بود و کسی به فکر کوتاه کردن موها نبود . انگار همه حرص داشتند که مو بلند بشه تا دق دلی مدرسه در بیاد. موهاش بلند بود رسید به کتاب فروشی سر بازارچه , فروشنده آمد بیرون که یک شکار حسابی بزنه. دست کرد تو موهای پسره و گفت :
– این چه موهای است؟! برو موهات رو کوتاه کن. اصلا بیا یک کتاب بهت بدم در بیان مضرات موهای بلند.
بچه با کم رویی گفت می خوام یک کتاب بخرم . اما می خواهم خودم انتخابش کنم. از کم رویی اش بدش می آمد . اما کم رو بود. رفت تو, کتاب را انتخاب کرد. کتابی در مورد پهلوان عبدالرزاق. با نقاشی های زیبا. تصویر پهلوان عبدالرزاق با اون بازوها و سینه ستبرش و سیمای زیبایش. کتاب را خرید و رفت و مدت ها با کتاب لذت می برد. کتابی که خودش خریده بود ، با پول خودش.
از اون روز بود که هفتگی ها را جمع می کرد. گاه گاهی برادر نازنینش از هفتگی او قرض می گرفت و به او پس نمی داد. اما خیالی نبود.
بفکر افتاده بود که برای خودش کفش بخره. تو بازار یک جفت کفش مشکی جیر دیده بود. خیلی خوشکل بود. هوس کرده بود که همون کفش را داشته باشه. وقتی با پول خودش اونو خرید کفشی بود که با دارایی خودش خریده بود. نه اینکه بابا براش خریده باشه. نه این از اون چیز های بود که با زحمت خودش به دست آمده بود و لذتش هزار بار بیشتر بود. شاید هم ده هزار بار.
تمام شب با کفشش ور می رفت. پاکش می کرد . می گذاشت داخل جعبه اش و بعد در می آورد که نگاه ش کنه. دست می کشید به نرمی مخملی کفش. سیاه بود و با حرکت دست روی کفش رنگ سیاه اون سایه روشن می شد. باز هم دست می کشید روش ، خاک اون رو پاک می کرد.
دلش آرام نمی گرفت می خواست هرچه سریعتر صبح بشه و با کفش جدید بره مدرسه. خیلی لذت بخش بود. تا صبح خوابش نمی برد. به کفش های دیگه اش فکر نمی کرد. فقط همین یکی انگار کفش بود و الباقی گالش بودند.
صبح بیدار که شد اول از همه رفت سراغ جعبه کفش. کفش را یک بار دیگر پاک کرد. صبحانه خورده نخورده ، لباس پوشیده نپوشیده رفت که کفشش رو بپوشه. خیلی هیجان داشت. با داداش بزرگ سوار دوچرخه شد. برادر, بزرگتر بود ؛و پشت زین نشته بود و بچه هم پشت ترک دوچرخه . تو خیال خودش بود و به پاهاش و کفشاش نگاه می کرد که اتفاق افتاد.
یک هو یک پیرمرد راهشو کج کرد به سمت دوچرخه. دو مسافر رو دوچرخه کنترل کردن آن را سخت می کرد. دوچرخه چرخی خورد و پای چپ پسر رفت تو پره چرخ عقب. پای اون با کفش تازه رفت لای پره دوچرخه. نتونست خودش را نگه داره. وقتی افتاد پایین , دوچرخه را هم انداخت.
وقتی بلند شد , پیرمرد رفته بود. برادرش دوچرخه را بلند کرده و آماده حرکت بود. اما بچه بق کرده بود. بغض کرده بود . حرفی نمی تونست بزنه. همه جاش سالم بود. اما دلش شکسته بود. بدجوری هم شکسته بود. کفش تازه مشکی اش, دیگه تازه نبود. دیگه مشکی نبود. دیگه سالم نبود.
یک کفش پاره که باید با اون می رفت مدرسه. تمام مسیر تا مدرسه به فکر بود که چه جوری درستش کنه. اما پارگی با لجاجت نگاهش می کرد و اونو به تمسخر گرفته بود. هیچ کاری نمی شد کرد. فقط گریه چاره اش بود.
ابوالقاسم ابراهیمی
در سال ۱۹۸۰ برای اولین بار روز پنجم ماه May به عنوان روز جهانی ماما پیشنهاد شد و از سال ۱۹۹۲ این پیشنهاد عملی گردید و روز جهانی ماما در تقویم بهداشتی دنیا نام گذاری شد.
در ایران روز جهانی ماما مصادف با پانزده ام اردیبهشت است اما با توجه به تفاوت کبیسه گیری تقویم شمسی و میلادی ممکن است روز ماما در بعضی سالها در شانزده ام اردیبهشت جشن گرفته شود.
این روز از معدود روزهای از تقویم ماست که مراسم روز ماما در ایران هم مانند دیگر کشور ها در یک روز برگزار می شود.
سازمان بهداشت جهانیWHO برای روزهای بهداشتی خود شعار مناسب در هر سال معین می کند. برای روز ماما از سال ۲۰۰۹ شعار تغییر نداشته و امسال( ۲۰۱۱) همان شعار است
‘The World Needs Midwives Now More Than Ever!’
«اکنون دنیا بیش از هر زمانی به ماما نیاز دارد»
روز جهانی ماما به همه آنانی که شب ها گوش به ناله های اشتیاق مادر شدن دیگران می سپردند، مبارک باد.
آدم گیلک باشه و از ماده غذایی که بسیار مورد علاقه گیلک هاست حرف نزنه باید خیلی خیلی خائن باشه!!!
باقلا ، همان باقلای که موقع امتحانات وقتی دانش آموز بودیم ،مامان به ما اصرار می کرد، کم بخوریم و یا حتما بعد از خوردنش شیرینی ( شیره ) بخوریم که دچار مشکلات فاویسم نشویم.
اگه نمی دانید همین حالا بدانید که گیلک ها این ماده غذایی را به شکل خام هم می خورند همانطور که خیار و گوجه را نوش جان می کنند. بخصوص اول بهار که هم سیر تازه در آمده و هم باقلا. آن وقت نان سنگک تازه و کمی پنیر سیا مزگی ( یا هر پنیر دیگر )و خیار و باقلا و سیر یک عصرانه بسیار دلچسب خواهد بود. آنقدر که از خوردنش سیر نمی شوی.
اسم علمی این گیاه Vicia faba است . گیاهی است یک ساله و میوه آن مثل دیگر بقولات داخل غلاف است. میوه تازه آن ترد وشیرین است. اما وقتی بماند سفت و خشک شده وشیرینی خود را از دست می دهد. در ایران به نام باقلا مازندانی معروف است
سابقه کشت کهن این گیاه او را به هزاران سال قبل از میلاد می رساند و در مصر باستان و در اهرام فراعنه این ماده مقدس یافت شده است. هنگام برداشت محصول اواسط بهار است ، دوره برداشت بسیار کوتاه بوده و به سرعت محصول باید برداشت وعرضه شود.
در ایران قسمت های مرکزی مثل کاشان در تولید باقلای مرغوب و با طعمی خوش و پختی مناسب معروفیت بیشتری دارد.
در مصر ، یونان هم این گیاه پرورش داده می شود و طبیعی است که در آشپزخانه های این کشورها از این ماده استفاده خوبی می شود. البته در حال حاضر در بسیاری از کشور ها باقلا کشت داده می شود
هر یکصد گرم دانه تازه باقلای حاوی ترکیبات زیر است:
همانطور که از مواد تشکیل دهنده باقلا معلوم می شود این ماده قند و پروتئین زیادی دارد. عملا از بین گیاه های مورد استفاده در آشپزخانه ها، باقلا در پروتین معروفیت زیادی دارد. فقط نکته ی منفی آن برای جایگزین کردن با پروتئین حیوانی دیر هضم بودن باقلاست.
باقلا سرشار از فیبر است و نفاخ بودن آن هم به همین دلیل است، بیشترین مقدار فیبر هم در پوست باقلاست. اما اگر پوست آن را بکنیم در جذب پروتئین آن کمک زیادی شده و نفخ آن هم دیگر آزار دهنده نخواهد بود.
باقلا را پوست کنده بگذاریم در آب خیس بخورد و چند بار آب آن را عوض نماییم و بعدا آن را پخته و میل نماید با این روش نفخ آن بسیار کمتر از گذشته خواهد بود
باقلا به شکل خام ( در گیلان و اوایل فصل ) خورده می شود اما به شکل عام باقلا به شکل آب پز شده در آب و نمک و بعد از پختن با سرکه و گلپر و سماق خورده می شود. این فرم معمولا برای باقلای خشک شده و در فصل سرد سال مصرف می شود. اما برای باقلای تازه هم کیف زیادی دارد.
باقلای تازه که با برنج پخته شده و خوراک خوبی برای باقلاپلو با ماهی و یا گوشت خواهد بود.
باقلای تازه و پوست کنده را از طول نصف می کنند و روی برنج که در حال دم آمدن است می گذارند (می توان روی پارچه ای آن را گذاشت) بعد از پختن کامل برنج، باقلا ها را برداشته و در روغن تفت می دهند و با افزودن نمک و فلفل و شوید به آن و مهمتر از همه زدن یک یا چند تخم مرغ غذای خوشمزه باقلا وابیج ( خوشک آبیج) درست می شود و با برنج نوش جان می شود.
استفاده از باقلای تازه در انواع کوکو هم معروف و خوش مزه است.
وقتی در مورد باقلا صحبت می شود همیشه بیماری هم به ذهن متبادر می شود. فاویسم Favism
در واقع کمبود آنزیم گلکوز ۶ فسفات دهیدروژناز (G6PD) عامل بیماری است و از بد حادثه همه مشکلات به نام باقلا تمام شده است. در این کمبود آنزیم هر گاه ماده اکسیدانی وارد بدن شود ماده اکسیدان می تواند موجب شکسته شدن گلبول قرمز شده و به اصطلاح پزشکی خون لیز می شود. سرعت لیز شدن خون سریع است و جبران آن به سرعت صورت نمی گیرد و در نتیجه علایم کمبود گلبول قرمز (آنمی ) و همچنین علایم لیز شدن گلبول قرمز ( زردی ) در فرد بروز می کند. این آنزیم در حالت نرمال مانع از اثر نامفید مواد اکسیدان است.
به دلیل اینکه باقلا مصرف خوراکی زیادی دارد فاویسم با این ماده غذایی عجین شده اما داروها و مواد دیگر هم در بروز علایم دخیل هستند . به عنوان مثال آسپرین و داروی کوتری موکسازول و داروهای ضد مالاریا و البته ویتامین K هم در این بین نام آور است. حشره کش ها و نفتالین هم در این بین نامی از خود به جا گذاشته اند. نام حنا و آستامینوفن هم در این بین دیده می شود. بیماریهای ویروسی مثل هپاتیت و بیماری های مثل حصبه هم می توان عاملی برای آغاز لیز شدن خون در بیمار با کمبود آنزیم G6PD باشد.
باقلا ماده ی اکسیدان قویی دارد. این ماده در باقلای خام و پخته دیده شده و البته در گرده گل باقلا هم وجود دارد.
کمبود آنزیم G6PD بیماری ارثی وابسته به کرموزم X است. بیماری به صورت مغلوب بوده و به همین دلیل در پسر ها بیشتر از دخترها دیده می شود ( چون از بد حادثه کرمزوم جنسی در پسر ها XY است و در دختر ها XX است ) به همین دلیل بیماری در پسر ها بیشتر دیده می شود.
نکته دیگر این که کمبود آنزیم ممکن است از مطلقا فاقد آنزیم بودن تا کمبود آن با درصد های متفاوت وجود داشته باشد به همین دلیل بیماری با شدت های متفاوت دیده می شد. در یک فرد فقط بوییدن گیاه با رد شدن از باغ باقلا علایم را ایجاد می کند و در فرد دیگری با خوردن باقلا و در بیمار دیگر با نوش جان کردن مقدار زیادتری باقلا علایم ایجاد می کند.
بیماری در منطقه مدیترانه شیوع داشته و در ایران در منطقه خزری و در سواحل خلیج فارس در سیستان و بلوچستان و همینطور در استان فارس دیده می شود. در پسر ها و در سنین از ۱ تا ۱۰ سالگی بیشتر در محدوده پنج سالگی دیده می شود. در فصل باقلا یعنی از اوایل اردیبهشت تا اواسط خرداد دیده می شود.
علایم فاویسم، از بی حالی و تهوع و استفراغ و اسهال تا کم خونی شدید وجود دارد در همه این علایم زردی سفیده چشم و زردی پوست و ادراری زرد و تند و حتی به سمت قرمز جزء علایم ثابت است(به خاطر لیز شدن گلبول قرمز ). بیمار باید به سرعت بستری شود و مایع درمانی آغاز شده و حتی ممکن است نیار به تزریق خون داشته باشد.
با توجه به توضیحات بالا معین می شود که باقلا برای همه سم مهلکی نیست که فیثاغورت همه را از خوردن آن منع می کرده * و مادران ما موقع امتحان ما را از آن می ترسانیده اند . بلکه فقط برای افراد با کمبود آنزیم G6PD باقلا خطرآفرین خواهدبود ، در غیر اینصورت نه تنها چیز بدی نیست بلکه بسیار هم خوب است.
به راحتی و با انجام یک آزمایش می توانیم بفهمیم که آنزیم گلکوز ۶ فسفات دهیدروژناز خون ما کم هست یا نه. به دکتر تون سری بزنید و ازش بخواهیدآزمایش اندازه گیری این آنزیم را برای شما بنویسد.
در مورد باقلا حکمای قدیمی اثرات درمانی بیشتری در نظر می گرفتند . َآنان معتقد بودند باقلا مزاجی سرد داشته اما گل آن دارای مزاجب گرم است. برای سردرد میگرنی دم کرده گل باقلا را تجویز می کردند و برای نقرس و ورم مفاصل و تشنج هم از این گیاه در کتاب های حکمای قدیم نام برده شده است اما امروزه بیشتر از باقلا در آشپزخانه استفاده می شود.
اما این حرف به این معنا نیست که در حال حاضر باقلا همه خواص خود را از دست داده و یا قدما اشتباه می کرده اند. بیشتر به خاطر انواع داروی شیمیایی ساخته شده است.
اگر بیمار پارکینسونی را دیده باشید و لرزش انگشتان او را دیده باشید می دانید که این بیماران برای درمان از Levodopa استفاده می کنند . جالب اینکه بدانیم باقلا به نوعی levodopa ی طبیعی دارد و برای پارکینسون خوب است. ( قدما از باقلا برای درمان تشنج و لرزش ها استفاده می کردند )
دیابتی ها و یبوستی ها اگر دچار فاویسم نیستند هم می توانند از فواید این گیاه سودمند شوند.
در هـــمه دنیا بـــه مناسبت گرامیداشت و بـــرای سپاسگذاری از زحمات معلم و آموزگاران روزی را به نام آنان نام گذاری کرده و آن روز را هم دانش آموزان و دانشجویان و معلمین و استادان جشن می گیرند.
یک کشور دلیل مناسبت خود را، تولد استادی گرانقدر قرار داده و کشوری دیگر سالمرگ استادی را مناسبت روز معلم دانسته است.
یونسکو روز جهانی معلم را در ۵ اکتبر نام نهاده اما هر کشوری به فراخور حال و هوا و دلایل خاص خود روز خاصی را به نام روز معلم نامگذاری نموده است.
در ایران چه قبل از انقلاب و چه بعد آن سالمرگ معلمی در روز ۱۲ اردیبهشت مناسبت روز معلم است. قبل از انقلاب به مناسبت کشته شدن آقای ابوالحسن خانعلی یکی از معلم ها در تجمع اعتراض آمیز بهارستان در تاریخ ۴۰/۰۲/۱۲ مناسبت روز معلم بوده و جالب این که بعد از انقلاب کشته شدن آقای سید مرتضی مطهری این روز را به روز معلم تبدیل کرده است.
هـر چـه بـاشد روزی است کـه در هـمـه ی دنیا آن را بـه خـوبـی جـشن می گیرند، زیرا هر چه کنیم باز هم نمی توانیم به سادگی احترام و سپاس خود را نسبت به آنانی ابراز کنیم که خمیره ی شخصیتی ما را شکل داده اند و به آنچه شده ایم کمک بسیاری کرده اند.
برای این روز نوشته ی از آبراهام لینکن که به آموزگار فرزندش نوشته را می آورم که سپاسگذاری از آموزگارانم کرده باشم .
آبراهام لینکلن برای آموزگار فرزندش نوشته :
« به پسرم طوری درس بدهید که بداند اگر چه همه ی مردم عادل و صادق نیستند ، اما به ازای هر شیاد ، یک انسان صدیق هم وجود دارد. همین طور به او بگویید که به ازای هر سیاستمدار خودخواه، رهبر جوانمردی هم یافت می شود ، و به ازای هر دشمن ، یک دوست هم هست»
« می دانم زمانی طول خواهد کشید اما به او بیاموزید یک دلاری که از راه تلاش به دست آورد بسیار ارزشمند تر از پنج دلاری است که پیدا کرده است»
« به او بیاموزید که از شکست پند بگیرد و از پیروز شدن لذت ببرد.»
« او را از غبطه خوردن بر حذر دارید.»
« به او نقش و تاثیر مهم خندیدن را یادآور شوید.»
« اگر می توانید به او نقش موثر کتاب در زندگی را آموزش دهید . اما همچنین به او بگویید تعمق کند. بگویید به پرندگان در حال پرواز ، به گل درون باغچه و به زنبورهایی که در هوا پرواز می کنند دقیق شود.»
« به پسرم بیاموزید که اگر مردود شود بهتر است تا با تقلب قبول شود.»
« به او بگویید به عقایدش ایمان داشته باشد حتی اگر همه بر خلاف او حرف بزنند.»
« به پسرم بیاموزید که با افراد ملایم، ملایم و در مقابل گردن کش ها، گردن کش باشد»
« به او بگویید که تسلیم هیاهو نشود و اگر خود را بر حق می داند، پای سخنش بایستد و با تمام وجود بجنگد»
« به پسرم یاد بدهید که همه ی حرف ها را بشنود و شنیده ها را با راستی پالایش کند ،آنگاه سخنی که به نظر درست می رسد را گزینش کند.»
« ارزش های زندگی را به پسرم یاد بدهید.»
« اگر می توانید به پسرم یاد بدهید که در اوج اندوه تبسم کند. به او بیاموزید که از اشک ریختن خجالت نکشد.»
« به او بیاموزید که می تواند برای فکر و شعورش بهایی تعیین کند، اما هرگز برای روح و قلبش قیمتی نگذارد.»
« در کار آموزش با پسرم ملایمت به خرج دهید، اما از او یک نازپرورده نسازید. بگذارید که او شجاع باشد.»
« به او بیاموزید که به خود اعتماد و اعتقاد بالا داشته باشد زیرا این بهترین راه برای اعتقاد به نوع بشر است.»
« شاید این ها که گفتم توقع زیادی باشد، اما ببینید چه می توانید بکنید.»
« آبراهام لینکلن »
همه این خواسته ها درخواست های من هم هست. اگر این نکته ها که درخواست های پدری مهربان برای آموزش فرزند است توسط آموزگاران ما به کار می آمد آنگاه شاید ما امروز همه ی آنچه را که نداریم و یا کم داریم ، می داشتیم. پزشکانی دلسوز، آموزگارانی مهربان و صبور، شهردارانی کارا و سیاستمدارانی دانا و …..
امروز بیاییم از آموزگاران فرزندمان بخواهیم ، نصایح مردی بزرگ را که اثر بخش تاریخ بوده را برای فرزندانمان به کار ببندند.
روز معلم مبارک
ابوالقاسم ابراهیمی
آیا همانقدر که مذهب می گوید الکل مسئله دار است؟ در قران در زمانهای متفاوت از مشروبات الکلی و سکر آور صحبت شده و در مراحل مختلف آن را خطا، گناه و حرام نامیده است. تا قبل از دستور حرمت برای شراب مومنانی نام دار از آن می نوشیدند. اما پس از حرمت شراب در مذمت آن بحث های فراوانی شده است. آنقدر که شنیدن بعضی روایات با عقل سازگار نیست.
آیا همانقدر که نوشندگان الکل از این مایع تعریف می کنند و آن را درمانگر می نامند ، اثرات ادعای آنان صحیح است؟ نمی دانم. اما همینقدر می دانم که بی ادعای مذهب و تعصب باید دید این مایع چیست؟
بررسی در مورد اثر بخشی و یا زیانهای این مایع تغییر دهنده روحیات ( شادی آور یا غم فزا و ….) اثرات روانی و اعتیادی آن و اثر بخشی آن در ایجاد بیماری و یا درمان آن به دور از اعتقادات مذهبی و حلال و حرام بودن از مواردی است در این مقاله به آن پرداخته می شود.
در شیمی به هر ترکیب که یک هیدروکسیل (OH) متصل به کربن داشته باشد الکل می گویند. فرمول الکل غیر حلقه ای به این شکل CnH2n+1OH است.
اما وقتی حرف از الکل به میان می آید منظور الکل اتانول است. الکلی ساده با فرمول C2H5OH که در نوشابه های الکلی دیده می شود .
اتانول مایعی بی رنگ ، فرار و با بوی بسیار تند و طعمی سوزان است که از تخمیر مواد قندی به دست می آید. الکل در دمای ۷۸٫۴ درجه سانتی گراد به جوش می آید و در منهای ۱۰۳ درجه منجمد می شود.
الکل در آب حل می شود و این واکنش گرمازا بوده و همیشه با کم شدن حجم همراه است. درجه الکل به مقدار الکل خالص در ۱۰۰CC آن تعریف می شود. مثلا الکل ۷۰ درجه محلولی است که در ۱۰۰ سانتی متر مکعب آن ۷۰ سانتی متر مکعب الکل وجود دارد. درجه الکل با الکل سنج به دست می آید.
در فرهنگ وبستر آمده الکل از زبان عربی وارد اسپانیا و از آنجا وارد فرهنگ انگلیسی شده است. از لغت الکحل عربی ( ال + کحل )به دست آمده . خود کحل به معنی سرمه است. چه دلیلی دارد که ماده سکر آوری که به هیچ وجه نمی توان آن را به چشم مالید ( سوزاننده است) بر روی این مایع گذاشته شده خدا عالم است. در یک مقاله می خواندم که این لغت ازal-kol (al-ghol) عربی گرفته شده که به معنی روحی است که عقل را دور می کند. هر چند من لغت عربی مربوطه را پیدا نکردم اما به نظرم این یکی معنا دار تر باشه.
الکل از موادی است که از همان ابتدا جذب بدن می شود. الکل می تواند به راحتی از مخاط جذب شود. به همین دلیل از همان ابتدا از طریق لب و دهان و مخاط مری جذب الکل شروع می شود. اما این مقدار درصد بسیار کمی از جذب را به خود اختصاص می دهد. همچنین مقدار دیگری از الکل توسط معده و روده بزرگ جذب می شود که این هم قسمت اعظم جذب نیست. قسمت اعظم جذب الکل در روده کوچک صورت می گیرد.
الکل به راحتی از مامبران سلول رد شده و به سادگی می تواند بین سلول و خون به تعادل برسد.
سطح خونی الکل با گرم یا میلی گرم به دسی لیتر نشان داده می شود.
مقدار الکل جذب شده به عوامل مختلف بستگی دارد ولی با نوشیدن مقدار استانداری از الکل حداکثر غلظت خونی آن در ۳۰ تا ۴۵ دقیقه بعد به دست خواهد آمد. وقتی صحبت از مقدار استاندارد الکل به میان می آید، منظور ۱۲ اونس (۳۴۰ میلی لیتر )از آبجو یا ۵ اونس (۱۱۵ میلی لیتر) از شراب و یا ۱٫۵ اونس (۴۳ میلی لیتر ) از مشروبات با پروف ۸۰ که همگی دارای مقدار الکل مشابه ای معادل ۱۰ گرم اتانول هستند.
الکل به طور معمول در کبد متابولیزه می شود. در کبد به وسیله آنزیم الکل دهیدروژناز تجزیه شده و به استالده اید تبدیل می شود که آن هم به وسیله آنزیم استالده اید دهیدروژناز به استات تبدیل شده که از طریق ادرار دفع می شود. هر چند ۵۰ درصد آن به کربن دی اکسید و آب تبدیل شده و از را تنفس هم دفع می شود.
مقداری از الکل تجزیه نشده می ماند که از راه ریه ها (تنفس) و ادرار و تعریق دفع می شود (کمتر از ۵% در بعضی رفرانس ها بین ۲-۱۰ %) به همین دلیل است که رانندگان را با دستگاه تنفسی تست می کنند که مقدار الکل نوشیده شده را با قوانین آن کشور مطابقت دهند.
متابولیز شدن الکل به مقدار حجم خونی آن ربطی نداشته و با توجه به ژنتیک فرد (فعالیت کبد و آنزیم) با مقدار ثابت ۱۰۰ میلی گرم برای هر کیلوگرم در ساعت تجزیه می شود. برای یک آدم ۷۰ کیلویی حدود ۷ گرم الکل در ساعت تجزیه می شود.
فعالیت بدنی و کاهش درجه حرارت بدن سرعت متابولیزه شدن را کم می کند.هر گرم الکل می تواند حدود ۷٫۱ کیلو کالری انرژی تولید کند که این مقدار کمتر از چربی و بیشتر از قند است. در واقع مقدار استاندارد الکل (در بالا آمده است) می تواند ۷۰ کیلو کالری انرژی تولید کند ، چون این نوشیدنی حاوی ماده غذایی و مینرال نیست به آن انرژی خالی می گویند.
جذب هر گونه ویتامین در روده کوچک که به فعالیت کبد نیازمند است، در زمان متابولیسم الکل کم می شود. ویتامین های گروه B نظیر فولیک اسید، B6 ، تیامین ، نیاسین و ویتامین A از آن جمله هستند.
سرعت جذب الکل و میزان قدرت مستی آور آن به عوامل مختلف بستگی دارد:
مصرف داروهای آرام بخش و روان گردان همراه نوشابه های الکلی عوارض آن را چند برابر میکند.
۸- دمای الکل: الکل گرم بهتر از الکل سرد و خنک جذب می شود
۹- مدت زمان مصرف الکل: آدم های الکلی و کسانی که طولانی مدت به نوشیدن این گونه نوشابه ها معناد شده اند آنزیم کبدی بیشتر تولید می شود در نتیجه اثر بخشی مستی آور آن با مقدار بیشتری خواهد بود و طبیعی است که عوارض آن هم بیشتر خواهد بود
با توجه به بررسی های انجام شده اگر سطح خونی الکل حداقل ۸۰ تا ۱۰۰ میلی گرم در دسی لیتر باشد مرحله مستی واقعی است. اما با سطح دو برابر این مقدار خواب آلودگی شدید ، اغماء سبک رخ می دهد. با سطح خونی ۳۰۰-۴۰۰ میلی گرم ، مرگ رخ می دهد. دوز کشنده الکل Lethal Dose و یا LD50 آن ۱۰/۳ گرم برای هر کیلو گرم است.
اما با سطح ۲۰ -۳۰ میلی گرم در دسی لیتر تغیر رفتار شخصیت و تغیر در آگاهی ، اشکال در تعادل و بینایی و …. رخ می دهد.
به طور دقیق علایم و نشانه ها با سطح خونی الکل به شرح زیر است:
– الکل داروی کاهنده عملکرد سیستم عصبی مرکزی است، مثل باربیتورات ها ، خواب آور ها و بی حس کننده ها. بر خلاف اعتقاد بعضی ها !! الکل یک داروی بر انگیزاننده نیست. حرفی در این نیست که ممکن است فردی خجول که نمی تواند به راحتی در جمع صحبت کند با نوشیدن الکل قفل گفتاری او باز شود و مهار های اجتماعی فرد برداشته شده و اینگونه به نظر می آید که این علایم به علت اثر تحریکی الکل است ، اما این اشتباه است. الکل بر روی مغز موجب از بین رفتن عمل قضاوت می شود و برداشته شدن قضاوت موجب برداشته شدن مهار های است که اجتماع، قانون، مذهب و …. ایجاد کرده است، در نتیجه فرد کاری را که قبل از نوشیدن الکل عیب می دانسته به علت دپرسیون عملکرد قضاوت بعد از نوشیدن الکل عیب نمی داند.
اثر کلی الکل کاهش توان مغری است و بسته به اینکه چقدر و با چه سرعتی الکل نوشیده شود می توان علایمی از اشکال در تکلم و تفکر مبهم ، اختلال در قضاوت و استدلال ، کاهش سرعت واکنش ها ، شنوایی کند ، اختلال در دید ، کاهش تون عضلانی و تیرگی حافظه در فردی که الکل نوشیده دید، که هیچ کدام آنها علایم تحریکی نیستند.
برخی از دانشمندان معتقدند که الکل موجب اشال در تشکیل خاطره در هنگام مستی می شود.– الکل موجب پرخونی شده و موجب به هم فشرده شدن سلولهای قرمز می شود. این عمل موجب انسدارد مویرگ های ریز شده و پی آمد آن کم اکسیژنی بافت و مرگ سلولهای بافت است. معمولا این مرگ سلولها اگر چه بسیار مهم هستند اما تشخیص داده نمی شوند.
همین اثر موجب قرمزی چشم ها در صبح هنگام بعد از یک شب میخواری است. صورت های گر گرفته و بر افروخته در میخواران حرفه ای تر هم به همین علت است.
–– الکل موجب کم شدن خونرسانی به عضلات شده و پی آمد آن ضعف عضلانی است. ضعف عضلانی در عضله قلب هم رخ داده و به همین دلیل کاردیو میوپاتی یکی از عوارض مهم الکل در قلب است. بی نظمی های ریتم قلب ( آریتمی) یکی دیگر از مشکلات است. یکی از مشکلات اورژانس ها موسوم به “holiday heart,” به علت نوشخواری های دیوانه وار روزهای تعطیل است که بیماران با آریتمی قلبی به اورژانس مراجعه می کنند.
دردهای عضلانی هم یکی از علایم نوشیدن زیاد الکل است.
–– الکل بر روی فعالیت جنسی اثرات مختلف دارد. در مقدار کم به نظر می آید با افزایش تمایلات شهوانی همراه بوده ولی در دوز بالا موجب کاهش آن می شود.
عوارض الکل
در رفرانس های طب داخلی قید شده که ۹۰ درصد مردم الکل می نوشند( طبیعی است که منظور مردم خارج از ایران است !!!!) حدود ۴۰-۵۰% از آنان از مشکلات موقت مربوط به الکل رنج می برند و حدود ۱۰% مردان و۳-۵% زنان از مشکلات مزمن و دایم الکل در عذابند.با توجه به سرعت جذب و متابولیزه شدن الکل ، چگونگی نوشیدن و دفعات آن علایم و نشانه ها مشخص خواهد شد. اما به طور معمول نوشیدن یک لیوان در هر شب به مدت یک هفته اثرات زیان آور کمتری در مقایسه با هفت لیوان در یک شب میگساری شب تعطیل ایجاد خواهد کرد.
عوارض الکل در در هر ارگان به صورت جدا گانه در زیر می آید.سیستم عصبی مرکزی CNS :علاوه بر آنچه که در اثرات الکل بر مغز گفته شد که می تواند گذرا بوده و از بین برود ، در نوشیدن مدت دار الکل و مداوم علایم جدی تری ایجاد شده که ماندگار تر خواهد بود. نروپاتی یکی از آنهاست که به علت از بین رفتن سلولهای عصبی است و با علایم گزگز ، خواب رفتگی ، حس درد و سوزش در اندام ها بخصوص در قسمت انتهای دست و پا خود را نشان می دهد.
الکل می تواند نشانه های سایکوز ایجاد کند. در پزشکی برای الکل نام مقلد بزرگ گذاشته اند چون می تواند همه علایم بیماری روانی را ایجاد نماید. افسردگی ، اضطراب، ترس های بیمارگونه، هالوسیناسیون ها و توهم های بیمار گونه.
رابطه ی مستقیمی بین الکل و خود کشی وجود دارد که آمار خود کشی با الکل افزایش می یابد.زوال عقل یکی از مشکلات نوشیدن طولانی مدت الکل است. و فقط با پرهیز مطلق از نوشیدن الکل می توان شاهد بر طرف شدن آن بود.
انسفالوپاتی ورنیکه Wernicke’s encephalopathy یکی از بیماریهای استفاده از الکل به شکل مزمن است که به علت کمبود ویتامین ها بخصوص تیامین ( ویتامین B1) ایجاد می شود. بطور خلاصه می توان گفت انسفالوپاتی ورنیکه سندرمی است که با نشانه های اختلال در تعادل( Ataxia ) مشکلات چشمی و اغتشاش ذهن (confusion) خود را نشان می دهد. افراد بی علاقه به زندگی و انجام امور روزمره برای حفظ حیات خود هستند.
انسفالوپاتی ورنیکه در صورت عدم درمان می تواند به سمت بیماری جدی تر Korsakoff’s psychosis بروند. اختلال حافظه و تخریب آن رخ می دهد. در بیماران به هر روشی یاد گیری بوجود نمی آید. متاسفانه این حد از بیماری برگشت پذیر نبوده و درمانی ندارد
دهان ، گلو ، حنجره و مری: الکل موجب ایجاد کانسر در دهان و گلو و حنجره و مری می شود. بخصوص اگر مصرف الکل همراه با تنباکو باشد. الکل نقش حلال عمل کرده و اثر تنباکو را شدت می بخشد. همچنین الکل موجب جلوگیری از ترمیم با اختلال در عملکرد DNA می شود.
معده : الکل موجب افزایش ترشح اسید معده می شود. گاستریت یا التهاب معده از عوارض مصرف الکل است که در کوتاه مدت قابل برگشت است. التهاب سلولهای معده موجب اختلال در جذب ویتامین ها و مواد غذای می شود.کبد : در الکلیسم مزمن ( نوشیدن الکل به مدت طولانی) کبد برای تجزیه الکل از یک آنزیم سیتوکروم استفاده می کند . این آنزیم می تواند اثر بعضی داروها را ضدت بخشد. مثلا استامینوفن که دارویی است که بدون نسخه هم بفروش می رسد در افراد الکلی باید با دوز کمتری مصرف شود، چون که اثر سمی آن بر کبد بیشتر از افراد غیر الکلی است.
الکل موجب آسیب بافت کبد و هپاتیت می شود. کبد چرب از عوارض مصرف الکل است. هپاتیت الکلی در ابتدا قابل برگشت بوده اما در صورت تداوم مصرف الکل هپاتیت غیر قابل برگشت شده وبه سمت سیروز کبد پیش می رود. سیروز کبد ، غیر برگشت بوده و مشکلات مربوط به آن را در بیمار خواهیم داشت.
سرطان کبد از عوارض مربوط به نوشیدن الکل مداوم و مرتب است.
در آمریکا مشکلات کبدی ناشی از الکل یکی از مهمترین دلایل مرگ و میر بیماریهای کبدی محسوب می شود.
پانکراس :الکل بر روی پانکراس اثر سوء داشته که بدترین آن سرطان پانکراس است. مصرف الکل می تواند موجب پانکراتیت شده که التهابی خطرناک برای بدن است. الکل هم می تواند حالت حاد و مزمن پانکراتیت ایجاد کند. که با علامت درد حاد شکمی به همراهی بالا رفتن آنزیم های پانکراس در خون قابل تشخیص است.
پستان : نوشیدن الکل به طور مرتب حتی به مقدار کم در هفته خطر سرطان پستان در زنان را زیاد می کند. بخصوص در زنانی که کمبود اسید فولیک داشته باشند این خطر بیشتر می شود. الکل با تغیر در سطح استروژن خون می تواند موجب این عارضه شود.
قطع مصرف الکل می تواند یکی از مهمترین راه های کم کردن این کانسر باشد
دستگاه تناسلی : در تحقیقی روی مردان سالم که روزانه ۲۲۰ گرم الکل بصورت روزانه و به مدت ۴ هفته استفاده کرده اند سطح تستسترون خون آنان اندازه گیری شد. پس از ۵ روز از شروع نوشیدن سطح هرمون کاهش پیدا کرده که تا آخر تحقیق ادامه داشته است. اثر کاهش فعالیت هرمون مردانه در الکلی های مزمن بیشتر دیده شده و حتی می تواند علایم فمینیزشن مثل بزرگ شدن پستان هم دیده شود.
الکل روی مقدار و حجم و سرعت حرکت اسپرم هم اثر کرده و اثر کاهنده بر روی آن دارد. نازایی یکی از عوارش استفاده الکل است.
قند خون : بدن ما برای مصرف انرژی به گلوکز نیاز دارد . بخصوص مغز که تنها منبع مصرف انرژی آن گلوکز است. گلوکز به سه روش به دست می آید ، یکی اینکه ماده توسط غذا خورده می شود و دیگر این که در بدن با شکسته شدن کلیکوژن ( گلوکز ذخیره شده در کبد و عضلات) بدست آمده و سوم اینکه از شکسته شدن پروتین و چربی ها در مواقع لزوم گلوکز تولید می شود.
هرمون های تولیدی توسط پانکراس(لوزالمعده) در کنترل سطح گلوکز خون فعالیت می کنند. انسولین که نقش پایین آورنده آن در خون است و گلوکاگن نقش بالا بردن آن را دارد. همچنین هرمون های تولیدی غده آدرنال ( فوق کلیه) هم در کنترل این ماده حیاتی نقش دارند.
لکل در هر سه سطح متابولیزم گلوکز را دچار اشکال می کند.
فرد الکلیسم مزمن مواد غذایی کمی می خورد و قند ورودی کم می شود. همچنین در زمان متابولزه شدن الکل تولید قند در بدن قطع می شود و به همین دلیل در یک دوره میگساری افراد معتاد بدون خورد غذا بعد از ۶ الی ۳۶ ساعت بعد هیپوگلایسمی رخ می دهد.
هر چند در کسانی که با میگساری خوب غذا می خورند باز هم در مطالعه های مختلف هیپوگلایسمی موقتی مشاهده شده که به علت اختلال در عملکرد انسولین است. الکل در دیابتی های نیازمند به انسولین ایجاد اشکال جدی می کند. دیابتی های مصرف کننده الکل در کنترل دیابت دچار اشکال می شوند .ٰ دوره های هیپوگلایسمی و هیپرگلایسمی در آنان دیده می شود.
در تحقیقی در ژاپن متوجه شده اند که میزان درصد زنده ماندن در دیابتی های الکلیسم کمتر از افرادی است که الکل نمی نوشند.
کلسیم و استخوان : در بدن به دو شکل کلسیم وجود دارد. یکی آزاد در خون و دیگری نشسته بر روی استخوان و دندانها. کلسیم برای بدن بسیار مهم است ٰ،به عنوان رابط بین سلولها ست. سطح کلسیم به مقدار آن در مواد غذایی ، چگونگی جذب آن و مقداری که توسط کلیه ها ترشح می شود بستگی دارد. سطح کلسیم بوسیله الف ) هرمون پاراتورمون PTHکه از پاراتیرویید ترشح می شود ب ) ویتامین D و مشتقات آت ۳-هرمون کلسیتونین که از تیروید ترشح می شود کنترل شده.
الکل روی متابولیسم کلسیم از راه های مختلفی اثر می گذارد. نوشیدن الکل موجب کم کردن هرمون پاراتیروید و افزایش دفع کلیوی آن شده که نتیجه ی آن کم شدن کلسیم است. در نوشیدن الکل به شکل مزمن اشکال در متابولیسم ویتامین D ایجاد شده که جذب کلسیم خوراکی هم با اشکال انجام می شود.
کم شدن کلسیم می تواند در استخوان سازی اشکال ایجاد کند . موجب استئوپروز گردد. با توجه به اینکه در افراد الکلی احتمال افتادن بیشتر از دیگران است و با توجه به پوکی استخوان احتمال شکستگی در این افراد بیشتر از دیگران است
الکل بر روی سلول های استخوان ساز هم اثر گذاشته و عملکرد آن را دچار اشکال کرده و از این راه هم موجب اشکالات استخوانی و پوکی استخوان می شود.
تغیرات پتاسیم و فسفر در نوشیدن الکل ایجاد می شود هم به دلیل خود الکل و هم به دلیل عارضه آن استفراغ. این تغیرات با نشانه های ضعف عضلانی و فلج عضلانی خود را نشان می دهد. تغیرات فسفر هم عوارض استخوانی الکل را تشدید می کند.
عوارض الکل بیش از آنچیزی است که من نوشته ام.هرچند که معتقد به مسائل مذهبی نباشیم اما اگر با دید بهداشتی و سلامتی به موضوع نگاه کنیم ، الکل مایعی است سراسر آسیب رسان. اگر بگوییم مایع شوم بسیار نیک گفته ایم. پرهیز از نوشیدن آن به قول ابوعلی سینا طول زندگی را بیشتر می کند.
در تحقیقات متفاوتی که توسط دانشمندان انجام شده رابطه ی معنی داری بین یون آزاد آهن در بافت پستان بخصوص در مجاری شیر و سرطان پستان پیدا شده است.
در تعدادی از تحقیق ها با کشیدن مایع از نوک پستان بوسیله یک breast pump و بررسی و مطالعه بیومولکولار متفاوت، نتایج جالبی به دست آمده است . این تحقیقات هم در خانم ها قبل از یائسگی و هم در بانوان در دوره یائسگی صورت گرفته است. با این روش کوچکترین رفتار های محیطی و تغیرات سلولهای مجاری شیر در پستان مورد مطالعه قرار می گیرد، جای که محل رشد بیشترین سرطانهای پستان است.
در تحقیقات متفاوت ، مقدار سطح آهن و فرتین( پروتین حمل کننده آهن) و آلومینیوم مایع اخذ شده از مجاری شیر مورد مطالعه قرار گرفته است. دیده شده که سطح فرتین در خانم های مبتلا به سرطان پستان ۵ بار بیشتر از افراد دیگر است. هر چند در تحقیقات های مختلف رابطه ی معنی داری بین آهن مصرفی و سرطان پستان دیده نشده است، اما در بسیاری از تحقیقات رابطه ی بین آهن آزاد مجاری شیر و سرطان پستان به طور معنی داری رابطه ی روشن وجود دارد.
بیش از ۹۰ درصدر آهنی مصرفی به شکل باند با پروتین های حمل کننده آهن در سرم خون حمل می شود . آهن باند شده بی خطر است اما دلایلی وجود دارد که موجب می شود آهن باند شده آزاد گشته و به شکل آهن آزاد در بافت رسوب نماید. که این عمل موجب التهاب و آزاد شدن رادیکال آزاد و پراکسیده شدن بافت چربی می شود.
یکی از موادی که موجب آزاد شدن آهن از باند پروتیین می گردد، الکل است. نوشیدن بیش از ۲۰ گرم الکل در روز عاملی برای آزاد شدن آهن می شود. استر وژن نیز همین عمل را انجام می دهد. این نشان می دهد که چرا مصرف استروژن یکی از دلایل مهم سرطان پستان است
در صورتی که پروتین های باند کننده آهن در بدن کافی باشد مصرف آهن در مواد غذایی و دریافت آهن به شکل دارویی خطری برای بدن نخواهد بودما در صورت مصرف کافی آهن در مواد غذایی دلیلی برای مصرف آهن به شکل داروی وجود ندارد
آلومینیوم هم می تواند یکی از عوامل مهم در جدا کردن آهن از پروتین است و در صورتی که به هر دلیل آلومینیوم وارد بدن گردد می تواند عاملی برای ایجاد سرطان پستان گردد.
اما آلومینیوم چگونه وارد بدن می شود ؟ یکی از راه های ورود آلومینیوم استفاده از ضد تعریق ها و خوش بو کننده های زیر بغل است. اما راه دیگر ورود آلومینیوم به بدن واکسن های است که در دوران کودکی و به دلایل مختلف تزریق می شود.
شاید مضحک باشد که بخواهیم برای کانسر پستان دلیل تزریق واکسن در دوران کودکی را نسبت دهیم اما باید به این موضوع فکر کرد. در داخل واکسن ها به عنوان افزدنی و نگهدارنه، آلومینیوم اضافه می شود . بخصوص در واکسن هپاتیت و سیاه زخم و کزاز
واکسن در دوران کودکی و بعدا به عنوان یادآور تزریق می شود که مقدار آلومینیوم آن به خوبی در بدن انباشته می شود. با توجه به اثر آزاد سازی آهن از باند پروتین توسط آلومینیوم انباشته شدن آن در بدن نه تنها در کانسر پستان مهم است بلکه در بیماری های دیگر مرتبط به آهن نظیر بیماری دجنراتیو کبدی ، بیماری دجنراتیو سیستم عصبی، نارسایی قلب ، دیابت و آترواسکلروز هم می تواند آسیب رسان باشد.
ورزش شنا یا push-up از ورزش های معروف و قدیمی است. کف دست و پا بر روی زمین قرار می گیرد و همه بدن صاف و مستقیم و در یک راستا ( ران و باسن و کمر و پشت و گردن و سر ) با حرکت دست به شکل یکپارچه و مانند یک تخته به بالا و پایین حرکت می کند.
شنا می تواند در کوچک کردن شکم های جلو آمده بسیار موثر باشد. در تحقیقاتی که در دانشگاه ورزش بالتیمور صورت گرفته مشخص گردیده که ورزش شنا روی زمین می تواند جانشین مطمئن برای (اسکواچ) بشین پاشو باشد.
این ورزش نه تنها برای قوی کردن عظلات سه سر بازو و شانه و سر سینه مفید است بلکه در سفت کردن و کوچک کردن شکم مفید است. بقول ورزشکاران می تواند شکم را تخته ای کوچک و قوی نماید.
* شاید برای بعضی تازه کار این ورزش سخت و ناممکن باشد. برای شروع می تواند از یک چهار پایه به ارتفاع ۱۰۰ سانتی متری و یا کمتر استفاده نمود و دست ها را بر روی چهار پایه گذاشت ولی پاها همچنان بر روی زمین قرار بگیرد. در این شرایط هرگاه فرد احساس کرد به راحتی می تواند تعداد قابل قبولی از بالا و پایین رفتن ها را انجام دهد می تواند ارتفاع چهار پایه را به تدریج کم نماید.
*تلاش کنید که شکم را سفت کرده و تو ببرید.
*هنگام شنا چه از روی زمین و چه از چهار پایه تلاش شود که زاویه ای که ارنج -بازو -بدن درست می شود حدود ۴۵ درجه باشد. بهتر است دست ها و بدن شکل T درست نکنند . با این عمل ورزش راحت تر و فرح بخش تر خواهد شد.
*در هر حالت بهتر است که مچ دست دقیقا زیر آرنج باشد. منظور این است که ساعد به طور عمودی قرار گرفته باشد.
*بهتر است که کف دست بر روی زمین قرار بگیرد و انگشتان از هم باز باشد.
*به آرامی پایین برویید . تند تند بالا پایین رفتن اثر مناسبی ندارد . بگذارید عضلات حداقل سه ثانیه انقباض را تجربه کنند.
*تمام مسیر را تا پایین بروید به نحوی که جناق سینه به زمین برسد.
*موقع پایین رفتن نفس عمیق بکشید و هنگام بالا آمدن نفس را خارج کنید.
*با تعداد کم شروع کرده و به شرطی که فشار زیادی وارد نمی شود تعداد را بیشتر نمایید.
*تازه کار ها می توانند زانوهای خود را بر روی زمین گذاشته و پاشنه خود را بالا نگه دارند. با این وضع فشار کمتر به آنان وارد می شود.
*هر چند بسیاری از ورزشکاران روش های بسیار بهتری برای انجام این ورزش دارند ولی روی گفتگوی ما با آدم های است که خیلی با ورزش آشنا نیستند. شاید با انجام ورزش شنا در منزل تمایل به ورزش کردن در این دوستان ایجاد شود و همچنین از دست شکم جلو آمده شان رهایی یابند .
جادوگری که روی درخت انجیر زندگی می کند
به لستر گفت : یه آرزو کن تا برآورده کنم
لستر هم با زرنگی آرزو کرد
دو تا آرزوی دیگر هم داشته باشد
بعد با هر کدام از این سه آرزو
سه آرزوی دیگر آرزو کرد
آرزوهایش شد, نه آرزو با سه آرزوی قبلی
بعد با هر کدام از این دوازده آرزو
سه آرزوی دیگر خواست
که تعداد آرزوهایش رسید به چهل و شش یا پنجاه و دو یا …
به هر حال از هر آرزویش استفاده کرد
برای خواستن یک آرزوی دیگر
تا وقتی که تعداد آرزوهایش رسید به …
پنج میلیارد و هفت میلیون و هجده هزار و سی و چهار آرزو
بعد آرزوهایش را پهن کرد روی زمین و شروع کرد به کف زدن و رقصیدن
جست وخیز کردن و آواز خواندن
و آروز کردن برای داشتن آرزوهای بیشتر
بیشتر و بیشتر
در حالی که دیگران می خندیدند و گریه می کردند
عشق می ورزیدند و محبت می کردند
لستر وسط آرزوهایش نشست
آنها را روی هم ریخت تا شد مثل یک تپه طلا
و نشست به شمردنشان ….
پیر شد
و بعد یک شب او را پیدا کردند در حالی که مرده بود
وآرزوهایش دور و برش تلنبار شده بودند
آرزوهایش را شمردند
حتی یکی هم کم نشده بود
همه شان نو بودند و برق می زدند
بفرمایید چند تا بردارید
به یاد لستر هم باشید
که در دنیای سیب ها و بوسه ها و کفش ها
همه آرزوهایش را به خواستن آرزوهای بیشتر حرام کرد !!!
همیشه اعلام می شود ورزش دشمن بیماری قلبی است. آیا هر نوع ورزش و به هر کیفیتی این گونه عمل می کند. آیا افرادی که به طور حرفه ای و بسیار شدید ورزش می کنند با افراد ورزشکار متوسط یک حد از پیشگیری را خواهند داشت. آیا امکان دارد که ورزش شدید و حرفه ای بر خلاف تصور همه ما موجب آسیب های جدی در عضله قلب گردد.
تحقیقات جدید محققان از بسیار از ابهام ها پرده خواهد گشود.
اخیرا محققین در بریتانیا ، جستجوی جدیدی را بر روی گروهی از ورزشکاران حرفه ای آغاز نموده اند
آنان فقط مردان ورزشکار حرفه ای را برگزیده اند که یا در المپیک حاضر بوده و یا در برنامه های نفس گیر حرفه ای شرکت داشته اند. افرادی که از دوره جوانی به درستی آموزش دیده و به شدت و مداوم تمرین نموده اند
۱۲ نفر از افراد انتخاب شده سن ۵۰ یا بالای آن داشته اند مسن ترین آنان ۶۷ ساله بوده است. ۱۷ نفر هم محدوده سنی ۲۶ تا ۴۰ سال داشته اند. محققین ۲۰ مرد بالای ۵۰ سال که هیچکدام ورزش کار نبوده اند را به عنوان شاهد تحقیق خود انتخاب نمودند
از هر دو گروه MRI قلبی به عمل آمد تا کوچکترین نشانه های اسکار و فیبروز قلب را نشان دهد. اسکار و فیبروز قلب می تواند موجب سفتی و کلفتی قسمت از قلب شده که این عمل می تواند عاملی برای نامنظمی در عملکرد قلب شده که سرانجام آن نارسایی قلبی است.
سوال اینجاست که آیا ورزش طولانی و شدید می تواند عاملی برای آسیب قلبی باشد ( فقط در حد احتمال ). زیرا که هر گاه این اتفاق رخ دهد باید نگران ورزشکاران حرفه ای استقامتی نظیر دوچرخه سوار ها و دوندگان استقامتی باشیم.
شاید این تحقیق دست آویزی برای آنانی باشد که برای ورزش نکردن در جستجوی بهانه هستند. اما محققین به شدت در حال جستجو برای کشف یک رابطه روشن مابین آسیب های قلبی و ورزش های شدید و حرفه ای هستند.
در یک تحقیق دیگر روی ۱۰۸ مرد همگی دونده های مارتن در محدوده سنی ۴۵ تا ۵۵ سال به مدت سه سال مورد ارزیابی قرار گرفته اند. تحقیق با گروه شاهد همراه بوده و نتیجه این تحقیق نشان می دهد که رابطه ای بین ورزش های شدید و طولانی مدت و آسیب های قلبی وجود دارد بدین معنی که احتمال آسیب های قلبی در این افراد بیش از افراد عادی است .
با توجه به اینکه در تحقیق بالا بعضی از افراد مصرف دخانیات برای یک دهه داشته و بعضی عادات اشتباه بهداشتی داشته اند ، شاید این افزایش در آسیب های قلبی به دلیل همین عادات نادرست بهداشتی بوده و ربطی به ورزش طولانی مدت نداشته باشد!!!
تحقیق دیگری که بر روی تعدادی موش های آزمایشگاهی صورت گرفته ، نتیجه ای جالب به بار آورد . در این تحقیق تعدادی موش آزمایشگاهی که تحت ورزش های شدید و طولانی مدت(به مدت سه ماه هر روز فاصله ی زیادی را می دویدند که معادل ۱۰ سال ورزش شدید در انسان است ) قرار گرفته اند مورد ارزیابی قرار گرفته و با برسی قلبی در آنها متوجه شده اند که فیبروز قلبی در این موش ها بیشتر دیده شده و همچنین آریتمی قلبی در این گروه بیشتر قابل مشاهد بوده.
پس از ۸ هفته استراحت برای این موش ها علایم فیبروز قلب بهبود پیدا می کند
محققین معتقدند که شاید این موضوع در مورد انسان نیز صادق باشد و ورزش طولانی و شدید موجب ایجاد آسیب های در قلب ورزشکار گردد.
به طور عام ورزش شدید و طاقت فرسا مشکل عامه مردم نیست و بسیاری از مردم می دوند تا سالم باشند و اندامی مناسب و خوش فرم داشته باشند.
آنچه که مسلم است ورزش به عنوان مهمترین عامل در سلامتی معرفی شده و هیچ تردیدی وجود ندارد که به طور کل ورزش برای سلامتی مفید است. اما به نظر می آید که باید آستانه ای برای شدت و مقدار ورزش قایل شد. آستانه ای از فعالیت ورزشی که به ورزشکار بستگی دارد . موضوعی که توسط گروه های بزرگ تحقیقاتی در حال بررسی است.
به عنوان یک درمانگر و با توجه به مفید بودن ورزش به طور عام توصیه می کنم که ورزش همچنان به عنوان برنامه ی روزانه قرار داشته باشد و برای ورزشکاران حرفه ای باید توصیه نمود که ارزیابی قلبی عروقی به طور مرتب طورت گرفته و در صورتی که نشانه ای از مشلات کلینیکی و یا پارا کلینیکی وجود ندارد ورزش حرفه ای هم ادامه پیدا کند اما اگر به هر دلیل نشانه ای کلینیکی از مشکلات قلبی بروز کند با درمانگر خود مشاوره نماید
منابع :